معنی روزانه و روتین

فرهنگ معین

روتین

(رُ) [فر.] (ص. اِ.) کاری که به طور منظم یا به طور معمول و مکرر انجام می شود.


روزانه

(نِ) (ص مر.) مربوط به روز، وابسته به روز.

عربی به فارسی

روتین

روزمره , کار عادی , جریان عادی , عادت جاری

فرهنگ فارسی هوشیار

روتین

انگلیسی فرایند، کار بست


روزانه

مربوط به روز، هر روزه، روز به روز

فرهنگ عمید

روزانه

[مقابلِ شبانه] مربوط به روز،
به اندازۀ یک روز: مصرف روزانه،
(قید) در هر روز: روزانه چند لیوان آب می‌خورید؟،
(اسم) [قدیمی] روز،

لغت نامه دهخدا

روزانه

روزانه. [ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) آنچه هرروز بکسی داده شود. (آنندراج). یومی. (ناظم الاطباء). آنچه بیک روز از طعام یا مزد یا پول برای کسی مقررکرده اند. (از فرهنگ نظام). || هرروزی. (ناظم الاطباء). یومیه. (یادداشت مؤلف). هر روز. گویند: فلان روزانه یک نوع اذیت بمن میکند. (از فرهنگ نظام). || هر روزی یک بار. (یادداشت مؤلف).

فارسی به ایتالیایی

روزانه

quotidiano

فارسی به عربی

روزانه

نهاری، یومیا

معادل ابجد

روزانه و روتین

941

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری